روانشناسی کودکان

روانشناسی و دنیای مجازی برای کودکان

روانشناسی کودکان

روانشناسی و دنیای مجازی برای کودکان

احساسات کودکان

 

  احساسات کودکان 

 

 

 

یک روز بعدازظهر من برای کاری بیرون رفتم و دختر یازده ساله‌ام را در خانه تنها گذاشتم. بیست دقیقه بعد برگشتم و دخترم را روی تخت در حالی که به شدت هق‌هق و گریه می‌کرد دیدم. مهربانانه پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده؟ موضوع چیه؟» اما او نمی‌توانست جواب بدهد و فقط هق‌هق می‌کرد. وحشت‌زده شده بودم، پرسیدم: «کسی اذیتت کرده؟» و او دستش را به علامت «نه» تکان داد. «خودت به خودت صدمه‌ای زدی؟» باز هم جواب «نه» بود. «برایانا! چه اتفاقی افتاده؟»

 

در میان هق‌هق گریه، شنیدم که گفت:«هم-هم-همستر». همستری در همسایگی ما بود که بچه‌ها بازی کردن با او را خیلی را دوست داشتند. من هراسان به اتاق بغلی دویدم. یواشکی نگاهی به قفس انداختم، کمی شیر روی زمین ریخته بود، اما همسترزنده بود و نفس می‌کشید! فریاد زدم: «همستر زنده است»، برایانا در حالی که همچنان اشک می‌ریخت وارد اتاق شد، او نمی‌توانست باور کند که همستر هنوز زنده است چون وقتی همستر را دیده بود پاهایش از قفس آویزان بوده و او مطمئن شده که گربه مرده است. برایانا گفت:« من دیوونه شده بودم، همستر رو برداشتم و پرتش کردم بیرون» ( چنین کاری برای دختر مهربان و نازک‌دل من واقعا کار خشنی محسوب می‌شود.) او هنوز آشفته به‌نظر ‌می‌رسید. گفتم:« آیا احساس گناه می‌کردی اگه همستر مرده بود و فکر می‌کردی در مرگ او تو مقصری؟». به هدف زده بودم! موضوع همین بود. او به علامت تایید سر تکان داد و دوباره شروع به گریه کرد، این بار من او را درآغوش گرفتم و اجازه دادم گریه کند. همچنان که او در حال آرام شدن بود ما ‌توانستیم درباره‌ی آن‌چه رخ‌داده بود و درباره‌ی واکنش او از ابتدای ماجرا تا به حال صحبت کنیم. حالا او تسلی خاطر پیدا کرده بود و از من نیز ممنون بود و ضمنا درس مهمی درباره‌ی پذیرفتن مسؤولیت بستن در اتاق موقع حضور همستر در آن‌جا ‌یادگرفته بود.

 

احساسِ گناهِ کودک فرصتی است برای آموختن مسؤولیت‌پذیری و دانستن پیامدهای رفتارش. واکنش والدین نسبت به خطای کودک می‌تواند تاثیر عظیمی بر تقویت ( یا تضعیف) وجدان کودک، قابلیت یادگیری درست و نادرست، و سطح علاقه به اجتماع و مسؤولیت‌پذیری او دارد. کودکانی که اجازه می‌یابند احساسات خود را درک و احساس کنند و والدین‌شان به آن‌ها کمک می‌کنند که احساسات‌شان را بشناسند و از آن‌ها درس بگیرند؛ در حال آموختن مهارت برخورد به روش مسؤولانه با مسائل زندگی هستند. در صورتی که احساسات بچه‌ها سرکوب ‌شود آن‌ها با سوءرفتار در اشکال گوناگون احساس خود را بیان می‌کنند.

 

بعضی راه‌ها که ما والدین ناآگاهانه احساسات بچه‌ها را از آن طریق سرکوب می‌کنیم عبارت اند از:
1. محافظت: «من به تو اطمینان می‌دم که گربه الان بیرون از خانه است. تو اصلا نگران این موضوع نباش»
2. تنبیه کردن:  «برای یک ماه از بازی با گربه محروم هستی»
3. حل مسأله: «چرا خوشحال نیستی؟ ما داریم می‌ریم بیرون که بستنی بخوریم و تو نباید در باره‌ اون ماجرا بیشتر از این فکر کنی»
4. نتیجه‌ اخلاقی گرفتن: «چه طور می‌تونی این‌قدر بی‌مسؤولیت باشی! من وقتی بچه بودم خیلی دختر مسؤولیت‌پذیری بودم و هرگز نمی‌ذاشتم چنین اتفاقی بیفته.»
5. انکار: «تو نباید احساس گناه کنی، تقصیر تونبود!»
6. تحقیر: «من نمی‌تونم باور کنم که تو گذاشتی چنین اتفاقی بیفته، چه طور این کار رو کردی، تو مایه‌ی خجالت هستی. من به دوستات می‌گم که تو چه‌کار کردی تا دیگه هرگز نذاری چنین اتفاقاتی بیفته.»
7. ترحم: «آه، عزیزم، اون گربه ی بد نباید می‌پرید و تو رو می‌ترسوند»
8. سخنرانی: «از حالا به بعد تو باید بیشتر دقت کنی خانوم کوچولو، من از تو می‌خوام که همیشه قبل از انجام کاری چک کنی که... »

 

و این تنها بخش کوچکی از لیست بلند سرکوب‌کننده های احساسات است. وقتی منظور ما این است که به فرزندمان به روش‌های بالا درسی بیاموزیم، اغلب نتیجه بسیار متفاوت از خواست ما از آب درمی‌آید. کودک به جای این که از اشتباهش درس بگیرد بیشتر به این توجه می‌کند که چه‌قدر ما بی‌انصاف هستیم یا چه‌قدر «آن‌ها» بد هستند. اگر ما می‌خوهیم فرزندان‌مان چیزی از خطای‌شان بیاموزند، یابد اول از احساسات صحبت کنیم و بعد در برخورد با موقعیت پیش‌آمده از احساسات مذکور استفاده کنیم.

 

بعضی روش‌ها برای حمایت از احساسات عبارت اند از: 
1. همدردی: «من احساس تو رو درک می‌کنم، من هم همین احساس رو قبلا داشتم، احساس آزاردهنده‌ایه، نه؟»
2. اعتبار بخشیدن به احساسات: «این حق توئه که چنین احساسی داشته باشی، اگه این اتفاق برای من هم افتاده بود احتمالا همین احساس رو داشتم»
3. شناسایی احساسات: «مثل اینه که حس می‌کنی ....» یا «آیا احساس ناراحتی می‌کنی؟»
4. مصمم گوش کردن: «مستقیم در چشم هایش نگاه کنید و به آن‌چه بر او می‌گذرد گوش کنید. طوری گوش کنید که انگار صمیمی‌ترین دوست‌تان با شما صحبت می‌کند. «من سراپا گوشم، من مشتاقم بدونم چی داری می‌گی»
5. کنجکاوی: «جالبه، من می‌خوام درباره‌ی احساس تو در مورد اون ماجرا بیشتر بدونم»
6. تصدیق احساسات: « تو واقعا ناراحت به‌نظر می‌رسی.» یا « من دارم ببینم که چه‌قدر عصبانی هستی»
7. دعوت به بیان احساسات: «به من بیشتر بگو. من می‌خوام بدونم چه حالی داری.»

وقتی احساسات کودک را تصدیق می‌کنید، احساس آسایش خاطر را در وجود او خواهید دید و احساس خوهید کرد که رابطه‌ی خیلی نزدیکی با هم دارید. این موقعیت فرصتِ شگفت‌انگیزی برای ارتباط با فرزندتان در اختیار شما می‌گذارد و زمانی برای نزدیک شدن احساس‌های شما به یکدیگر نیز هست. و درست در همین زمان است که شما احساس خواهید کرد واقعا به حرف یکدیگر گوش می‌کنید و حرف یکدیگر را می‌شنوید. اگر از این طریق رابطه‌ی نزدیکی با فرزندتان برقرار کنید درخواهید یافت که به این ترتیب تاثیر و نفوذ بیشتری بر افکار و تصمیمات فرزندتان خواهید داشت، حتی آن‌ها نظر شما را در مورد موضوعات مختلف خواهند پرسید!

آموزش لمس بد وخوب

آموزش لمس بد و خوب به کودکان 

 

دکتر دانیل گلمن

برگردان: حمیدرضا بلوچ

 

 Image

 

 

یکی از موارد آموزنده که باید مورد توجه قرار بگیرد سوءاستفاده جنسی از کودکان است. در آمریکا هر ساله در حدود دویست‌هزار مورد سوءاستفاده جنسی گزارش می‌شود که هر ساله 10درصد به آن اضافه می‌شود. بیش‌تر کارشناسان معتقدند که بین 20 تا 30 درصد از این تعداد را دختران و تقریبا نیمی از آن را قربانیان پسر تشکیل می‌دهد.


با توجه به این خطر، بسیاری از مدارس برنامه‌هایی را برای جلوگیری از سوءاستفاده‌های جنسی از کودکان تنظیم کرده‌اند. در بیشتر این برنامه‌ها آموزشهای مختلفی درباره سوءاستفاده جنسی به بچه‌ها آموخته می‌شود، برای نمونه آگاه کردن آنها در مورد تفاوت بین لمس «خوب و محترمانه» و لمس «بد و زشت»، هوشیار کردن آنها نسبت به خطرات وتشویق کردن آنها برای گزارش کردن این اعمال خلاف به افراد بزرگسال. تحقیقات نشان داده است که این آموزشها در کاهش جرایم بی‌تاثیر نبوده است اما بچه‌هایی که تحت آموزشهای جامع و گسترده شامل تقویت قابلیتهای اجتماعی و عاطفی مربوطه قرار داشته‌اند بهتر توانسته‌اند از خود در برابر تهدیدات جنسی محافظت کنند. آنها بهتر از بچه‌های دیگر می‌توانند از فرد خطاکار بخواهند که آنها را رها کند، داد و هوار راه بیاندازند و با فرد خلافکار گلاویز شوند، یا او را تهدید به لو دادن کنند، و هنگامی که رفتار ناشایستی با آنها شد عملا آن را به والدین خود بگویند. ویژگی اخیر ( گزارش کردن عمل خلافکار) یکی از بهترین راههای پیشگیری‌کننده است.


در تحقیقی که بر روی تعدادی کودک‌آزار چهل‌ساله صورت گرفت هریک از آنها به طور متوسط در هر ماه ( از دوران نوجوانی خود به بعد) یک قربانی داشته‌اند. گزارشی درباره‌ یک راننده اتوبوس و یک معلم کامپیوتر نشان داد که آنها هر ساله سیصد بچه را مورد آزار قرار داده‌اند ولی حتی یک بچه از سوءاستفاده جنسی آنها گزارش نداد تا اینکه یکی از پسرهایی که توسط معلمش مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته بود همان عمل را با خواهرش انجام داد و بدین ترتیب راز خلافکاران برملا شد. بچه‌هایی که تحت آموزش برنامه‌های جامع و مفصل‌تر قرار داشتند سه برابر بیش‌تر از بچه‌هایی که برنامه‌های کوتاه مدت را پشت سر گذاشته‌ بودند احتمال داشت که سوء رفتارهای جنسی را گزارش دهند. مجریان این برنام‌ها آموزش‌های مختلفی در مورد بهداشت و مسایل جنسی به بچه‌ها می‌دهند و از والدین می‌خواهند تا آنچه در مدرسه آموزش داده می‌شود در خانه نیز برای بچه‌ها تکرار کنند. بچه‌هایی که والدینشان چنین کرده‌اند خیلی بهتر از دیگران در مقابل تهدید به سوءرفتار جنسی مقاومت کرده‌اند.


علاوه بر آن قابلیت‌های اجتماعی و عاطفی تاثیر قاطعی در این زمینه دارند. برای بچه کافی نیست که فقط چیزهایی درباره‌ی لمس «بد» و «خوب» بداند بلکه او نیاز به خودآگاهی دارد تا بفهمد چه زمانی در موقعیت نامناسب یا ناراحت کننده قرار دارد. او باید آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد که بتواند حتی در مقابل فرد بزرگسالی که سعی دارد از او سوءاستفاده کند جسورانه بایستد و از خود محافظت کند. یک بچه همچنین نیاز به روش‌هایی برای جلوگیری از سوء رفتار فرد خلافکار دارد، هرگونه عملی اعم از فرار تا تهدید به لو دادن او. براساس همین دلایل، برنامه‌های مفصل آموزشی به بچه‌ها یاد می‌دهند که چگونه بر خواسته‌های خود تاکید ورزند و به جای کناره‌گیری، بر احقاق حقوق خود پافشاری کنند و حد و مرز خود را بشناسند و از آنها دفاع کنند.


بنابراین موثرترین برنامه‌ها علاوه بر ارائه‌ اطلاعات جامع در مورد سوءرفتار جنسی، شامل آموزش مهارت‌های اجتماعی و عاطفی اساسی است. این برنامه‌ها به کودک یاد می‌دهد که روش‌های مثبت‌تری را برای حل کشمکش‌های درونی خود بیابد، اعتماد به نفس بیش‌تری داشته باشد، اگر اتفاقی برایش رخ داد خودش را سرزنش نکند، و احساس کند که در حمایت والدین و معلمان خود قرار دارد و می‌تواند به آنها رجوع کند و اگر اتفاق ناخوشایندی برایش اتفاق افتاد بتواند آن را به دیگران بگوید.

آموزش امور جنسی به کودکان

آموزش امور جنسی به کودکان و نوجوانان

 

فاطمه اسلامیه

 

 

 

غریزه جنسی یکی از غرایز مهم انسان است و تلاش در جهت ارضای درست و مناسب آن نه تنها مذموم نیست، بلکه بسیار نیکو و پسندیده می باشد. غریزه جنسی که از لحظه تولد در نهاد فرد وجود دارد هیچگاه نباید خاموش شود، بلکه باید از طریق آموزش صحیح تحت کنترل قرار گیرد. کنجکاوی و پرسشهای کودکان در زمینه مسائل جنسی، امری کاملا عادی و طبیعی است. کودکان برای این که زندگی شاد و سالمی داشته باشند باید در زمینه مسائل جنسی اطلاعاتی صحیح و متناسب با سن و درک خود کسب کنند و در این زمینه هیچکس بهتر از والدین نمی تواند اطلاعاتی درست در زمینه فوق را در اختیار کودک و نوجوان قرار دهد.

کوتاهی والدین در پاسخگویی به سئوالات جنسی فرزندان باعث می شود تا آنها از طریق منابع مختلفی همچون: دوستان، کتب، مجلات، اینترنت و ... به اطلاعاتی نادرست و گمراه کننده دست پیدا کنند که این اطلاعات می توانند منجر به ناراحتی ها و اختلالات گوناگونی در کودک و نوجوان گردند. اما اگر والدین به موقع و در زمان مناسب، اطلاعات درست در زمینه مسائل جنسی به کودک ارائه دهند، از بروز بسیاری از جرائم، انحرافات جنسی، خاطرات تلخ، تجربه نادرست و ... تا حد زیادی پیشگیری می کنند و میل کودک و نوجوان را به تجربه نادرست امور جنسی کاهش می دهند.

متاسفانه بسیاری از والدین به دلایل متعددی از جمله: نداشتن آگاهی، احساس شرم و ناراحتی، نگرش منفی به امور جنسی، قبیح دانستن بیان مسائل مربوط به امور جنسی، هراس از پیامدهای منفی این اطلاعات، انداختن بار این مسئولیت بر دوش مدرسه، داشتن باورهای غلط همچون: کودک خودش روزی بزرگ می شود و به این مسائل پی می برد ( یواش یواش چشم و گوشش باز می شود ) و یا این که اگر پدر و مادر درباره مسائل جنسی با کودک خود حرف بزنند، حرمت بین آنها شکسته می شود و ... نه می خواهند و نه می توانند در مورد مسائل جنسی با کودک و نوجوان خود به گفتگو بپردازند.

همیشه در زندگی، اولین ها ( اتفاقات، خاطرات، تجارب، تماسها و ... ) چه خوب و چه بد، تاثیری عمیق و ماندگار در ذهن افراد برجای می گذارند. مثلا: اگر کودک یا نوجوان در بیرون از منزل به وسیله منابع مختلفی که ذکر گردید به طور نامناسبی با مسائل جنسی آشنا شود، کار و تلاش والدین در زمینه آموزش جنسی دو برابر خواهد شد. زیرا در وهله اول باید افکار نامناسب و آموخته های نادرست فرد در زمینه امور جنسی تغییر یابد و سپس آموزش مناسب و صحیح آغاز شود. هر کدام از شما والدین اندکی بیاندیشید و به خاطر آورید که اولین بار چگونه، چه موقع، و به وسیله چه کسی اطلاعاتی در زمینه امور جنسی در دسترس شما قرار گرفت. آیا به خود نمی گوئید « ای کاش والدینم اولین کسانی بودند که مرا از این امور آگاه می ساخنتد؟ ». اگر واقعا فرزندتان را دوست دارید و علاقه مندید تا شاد و سالم کند، باید اولین فردی باشید که به دور از هرگونه احساس شرم و هراس، درباره امور جنسی با او صحبت می کنید و به کنجکاویهای او در حد امکان پاسخ می دهید.

والدین باید بدانند که برای آغاز آموزش جنسی، سن مشخص و ثابتی وجود ندارد و صبر کردن تا زمانی که کودک به مدرسه رود و در آنجا اطلاعاتی در زمینه امور جنسی کسب کند به هیچوجه جایز نیست. کودکان از طریق پرسش ها و کنجکاویهای خود، موعد مقرر را اعلام می دارند و والدین باید آموزش را شروع کنند. بهترین زمان برای پاسخگویی به پرسشهای کودکان درباره امور جنسی، اولین باری است که کودک پرسشی را مطرح می کند. کودکان تا سن شروع مدرسه، در زمینه های گوناگون از جمله امور جنسی، اطلاعاتی از محیط، اطرافیان و دوستان خود به دست می آورند. بهتر است که این اظلاعات و آگاهیهای اولیه درباره امور جنسی از طریق والدین در اختیار کودک قرار داده شود.

اگر کودک یا نوجوان پرسشی درباره امور جنسی مطرح می کند، باید تا جایی که امکان دارد به پرسش او در حد خواسته شده پاسخ گفته شود. پاسخ باید بدون احساس شرم، ناراحتی، گناه، ساده در حد سن و درک کودک یا نوجوان و در عین حال خلاصه و صادقانه ارائه گردد. زیرا آنها دوست دارند واقعیت را بشنوند. پاسخها همچنین باید در حد پرسشهای کودک و نوجوان باشد و فراتر از پرسشها پاسخی داده نشود. زیرا موجب خستگی و سردرگمی کودک و نوجوان خواهد گردید. والدین از همان ابتدا باید سعی کنند هنگام بحث درباره اعضای مختلف بدن از لغات صحیح و علمی آنها استفاده کنند و از کاربرد لغات بی معنی و کنایات جدا اجتناب ورزند.

 

کودکان دوره پیش دبستانی:

کنجکاوی در زمینه مسائل جنسی در سنین پیش دبستانی ( 3 – 5 سالگی ) امری کاملا عادی و طبیعی است. پرسشهای کودک ناشی از کنجکاوی اوست و منظورش کسب آگاهی به امور صرف جنسی نیست. از این رو، والدین باید به همان صورتی که به پرسشهای غیر جنسی کودک بادقت و صحیح پاسخ می دهند، به پرسشهای جنسی او نیز دقیق و صحیح جواب دهند تا کنجکاوی کودک به طریق درستی ارضاء گردد. کودکان در دوره پیش دبستانی نسبت به خصوصیات جسمانی خود و پی بردن به تفاوتهای جنسی بین دختر و پسر کنجکاوند و به هنگام استحمام، توالت و یا تعویض لباس به بدن خود و اطرافیان نگاه می کنند. والدین نباید در برابر کودک لخت ظاهر شوند و یا در مقابل او نزدیکی جنسی کنند. چنانچه به هنگام تعویض لباس زیر، کودک برجسب تصادف وارد اطاق شود، والدین نباید بر سر کودک فریاد بکشند، بلکه بهتر است فورا لباس خود را بپوشند.

 

سئوالات کودکان درباره اینکه بچه از کجا و چگونه به وجود می آید؟

اگر کودکی در سنین سه تا پنج سالگی بپرسد « بچه از کجا می آید؟ »، بهتر است به او گفته شود « از شکم مادر ». اگر والدین انتظار کودکی را دارند باید فرزند خود را به موقع از این موضوع آگاه سازند و حتی به او اجازه دهند تا حرکت نوزاد را در شکم مادر لمس کند. کودک ممکن است از مادر بپرسد « بچه چگونه از شکم مادر بیرون می آید؟، مادر در جواب خواهد گفت « زمانی که بچه در داخل رحم به اندازه کافی بزرگ می شود و قادر است در خارج از شکم مادر زندگی کند آنوقت مادر به بیمارستان می رود تا به کمک پزشک بچه از شکم مادر بیرون آورده شود ». اگر کودک بپرسد « بچه از کجا بیرون می آید؟ »، مادر بهتر است بگوید « بین پاهای مادر محفظه ای وجود دارد که بچه به کمک پزشک از آنجا بیرون می آید». چنانچه کودک سئوال کند « رحم مادر چه اندازه است؟ »، مادر می تواند بگوید « بادکنک را که دیده ای، اگر در آن بدمیم بزرگ می شود و اگر بادش را خالی کنیم کوچک می شود. رحم مادر نیز همچون بادکنک زمانی که بچه در درون آن قرار دارد بزرگ می شود و پس از خروج بچه مجددا کوچک می گردد». اگر کودک در ادامه سئوالاتش بپرسد « مادر بگذار راه خروج بچه را ببینم »، مادر در جوابش بهتر است بگوید « نه، این عضو جزئی از بدن من است و به کسی نشان داده نمی شود ».

سئوال دیگری که معمولا کودک پیش دبستانی از والدین می پرسد این است که « بچه چگونه به وجود می آید؟ »، والدین در پاسخگویی به این سئوال باید قدرت درک کودک را در نظر گیرند و جوابی ارائه دهند که به خوبی برای کودک قابل فهم باشد. در غیر اینصورت، جواب به جای آنکه آموزنده باشد گمراه کننده خواهد بود. مثلا بچه های خردسال بهتر است از طریق بازی و داستانها متوجه شوند که موجود پرنده چگونه به وجود می آید. برای کودکان در سنین بالاتر می توان ازدواج پرمحبت و زندگی مشترک پدر و مادر و سپس تشکیل جنین را به طوری که قابل درک باشد توضیح داد. اگر جوابهایی ارائه شده با واقعیت و میزان درک و فهم کودک هماهنگ باشد، حس کنجکاوی او را ارضاء خواهد کرد.

 

کودکان دوره دبستان:

کودکان در سنین دبستان نیز به کنجکاویهای خود درباره امور جنسی ادامه می دهند. کودکان در این دوره نیز همچون دوره پیش دبستانی با دوستان خود درباره امور جنسی صحبت می کنند. از اینرو، والدین و معلمان باید مهارتها و آگاهی های کودک را به حدی افزایش دهند که بتواند درباره رد یا قبول مطالب شنیده شده بدرستی قضاوت کرده و تصمیم مناسب بگیرد. در این دوره کنجکاویها به زندگی زناشویی، اعضای جنسی و ارتباط با جنس مخالف معطوف می شود. والدین و معلمان با بحث های دوستانه و نظارت و کنترل دقیق در رفتارها و رفت و آمدهای کودک، باید شیوه های صحیح برخورد با امور جنسی را به کودک آموزش دهند. کودکان همچنین در پایان دوره دبستان، باید توسط افراد آگاه و مطلع با تغییرات جسمانی و روانی دوره بلوغ آشنا شوند تا به هنگام وقوع آن دچار دلهره و نگرانی نگردند.

 

بلوغ:

بلوغ بحرانی ترین دوره زندگی هر فردی است. سن بلوغ در دختران و پسران متفاوت است. دختران معمولا در حدود ده تا یازده سالگی و پسران در حدود سیزده تا چهارده سالگی به سن بلوغ می رسند. دختران باید در ابتدا با عادت ماهانه آشنا شوند و بدانند که به هنگام بلوغ چه تغییراتی از نظر جسمانی و روانی در آنها پدید می آید. مادران باید با دختر خود درباره عادت ماهانه صحبت کنند. مادران می‌توانند تجربه اولین عادت ماهانه خویش و مسائل روحی، روانی و جسمانی حاصل از آن‌ را برای دختر خود تعریف کرده و به وی یادآور شوند که عادت ماهانه یک پدیدهٔ کاملا طبیعی در تمام دختران و بانوان بوده و مانند سایر مسائل مربوط به ارگانیسم بدن آنان است و نباید موجب نگرانی و ناراحتی در آنان گردد. توصیه می شود در مورد عادت ماهانه، مادر با دخترش صحبت کند و پدر با پسرش درباره خصوصیات دوره بلوغ نظیر رویاهایی که با انزال همراه است به گفتگو بنشیند.

 

علائم بلوغ در دختران و پسران:

بلوغ در دختران و پسران با علائم بخصوصی همراه می باشد. بلوغ در دختران با پیدایش اولین عادت ماهانه، بزرگ شدن و برجستگی پستانها، بزرگ شدن لگن، رویش مو در زیر بغل و اطراف دستگاه جنسی و پیدایش رفتارهای زنانه همراه است و در پسران با اولین انزالهای حاوی اسپرماتوزوئید، رویش مو در صورت و زیر بغل و اطراف آلت تناسلی، دورگه شدن صدا و پیدایش رفتارهای جدید همراه است. اگر والدین در دوره های قبل از بلوغ، کودک را در امور جنسی به طریق درستی راهنمایی کرده باشند، مواجهه صحیح با امور جنسی در دوره بلوغ برای نوجوان کار ساده ای خواهد بود. در این دوره، ارائه اطلاعات درباره امور جنسی تاکید بر نیروی عقل و همراه با درک و تفاهم و محبت، از دلهره و نگرانی نوجوان به مقدار قابل توجهی می کاهد. به نوجوان باید اطمینان داده شود که بروز غریزه جنسی در این دوره امری کاملا عادی و طبیعی است.

در دوره بلوغ، نوجوان برای کسب موقعیت اجتماعی، جلب محبت و نیل به استقلال تلاش می کند. و همچنین می کوشد تا مهارتها و روابطش را گسترش دهد و بدان وسیله مورد پذیرش گروه های مختلف قرار گیرد. نوجوان برای پذیرفته شدن در گروه و جامعه، شخصیت خود را با دیگران هماهنگ می سازد و سعی می کند به طرز تفکر همسالانش احترام گذاشته و مقررات گروه را رعایت کند. گاهی اوقات نیز با عقاید و گفتار دیگران مخالفت می ورزد. نوجوان به دوستی با جنس مخالف نیز علاقه دارد و تمایل دارد مورد پذیرش و اعتماد جنس مخالف قرار گیرد. لذا ساعاتی از روز را صرف رسیدگی به ظاهر نظیر توجه بیش از حد به لباس پوشیدن و نحوه گفتار خود می کند. نوجوان در برابر هرگونه زورگویی و تحکم سر به شورش می گذارد. بنابراین والدین در برخورد با نوجوان نباید به زور و قدرت متوسل شوند بلکه باید از طریق بحث منطقی و راهنمایی صحیح، رابطه بین خود و نوجوان را بهبود بخشند. والدین باید بخاطر داشته باشند که پیشنهاد غیرمستقیم همواره زودتر و بهتر از دستور مستقیم، همکاری و تشریک مساعی نوجوانان را جلب می کند.

 

منبع:

1. شفیع آبادی، عبدالله. ( 1379 ). فنون تربیت کودک. تهران: انتشارات چهر.